«ادبیات مسجدی» در جمهوری اسلامی؛ امیرحسین فردی که بود؟

«آن شبی که فردایش قرار بود امام تشریف بیاورند، همه‌ ما در شبستان مسجد ‌خوابیدیم… اما هیچ‌کس نخوابید. هیجان زیاد بود و هر کس چیزی می‌گفت… ماشین نداشتیم. کمپرسی یکی از همسایه‌ها را که با آن خاک حمل می‌کرد، خالی کردیم و همه با همان ماشین در سرمای بهمن رفتیم میدان آزادی.»

امیرحسین فردی که چند سال پیش، در ۶۴ سالگی در تهران درگذشت، یکی از نویسندگان و روزنامه‌نگارانی بود که در قدرت حاکم ایران پس از انقلاب، نفوذ بسیار داشت و از پایه‌گذاران نوعی ادبیات بود که «مسجد» را به به عنوان «پاتوق» نویسندگان این ادبیات می‌دانست.

او از سوی برخی از نزدیکانش به «چهره‌ای آرام» و «مهربان» در عرصه ادبیات توصیف می‌شود، اما هستند کسانی که معتقدند پس پشت این آرامش، خشمی نسبت به نویسندگان و شاعران مستقل نهفته بود.

مروج «ادبیات مسجدی» در جمهوری اسلامی

«من، چشم که باز کردم، دیدم رفته‌ام در مسجد برای مظلومی به نام امام حسین دارم گریه می‌کنم.»

بی‌‌شک امیرحسین فردی را می‌توان مروج ادبیات مسجد و هیأت‌های مذهبی در ایران دانست. او قبل از انقلاب، در سال ۱۳۵۴، در یکی از مسجدهای تهران به نام «جوادالائمه» با تأسیس کتابخانه‌ای، عده‌ای از همفکرانش، نظیر بهزاد بهزادپور و فرج‌الله سلحشور را گرد هم آورد: «من به دنبال استعداد بچه‌ها در زمینه‌ نویسندگی بودم. تعداد بچه‌هایی که به مسجد می‌آمدند روز به روز بیشتر می‌شد. در آستانه‌ انقلاب هفت هزار عضو داشتیم. ما حتی فضای کافی برای پذیرش نیمی از اعضا را هم به صورت همزمان نداشتیم.»

با وقوع انقلاب، به دلیل باز شدن فضا برای فعالیت نویسندگان مذهبی و انقلابی، شیوه‌ کار امیرحسین فردی و همکارانش حرفه‌ای‌تر شد و در همان سال‌های اول انقلاب، بسیاری از چهره‌های مسجد «جوادالائمه» وارد حوزه هنری شدند: «وقتی در سال ۵۸ حوزه هنری را تشكیل دادیم هم زمان با تشكیل سپاه پاسداران و جهاد سازندگی بود و همه این ارگان‌ها مأموریت‌های مشترك داشتند.»

فردی نیز علاوه بر فعالیت در همان مسجد، مسؤولیت‌هایی همچون مدیرمسؤولی و سردبیری «کیهان بچه‌ها»، یکی از قدیمی‌ترین نشریات ایران در زمینه کودکان، را بر عهده گرفت: «بعد از انقلاب، مدتی در حوزه‌ هنری بودم. خبر دادند که کیهان بچه‌ها در آستانه‌ تعطیلی است و کمک کنید که این اتفاق نیافتد. مسئولیت سنگینی در حوزه داشتم. گفتم نمی‌آیم اما کیهان بچه‌ها باسابقه و پرمخاطب بود.»

بی‌‌شک امیرحسین فردی را می‌توان مروج ادبیات مسجد و هیأت‌های مذهبی در ایران دانست

علی‌رغم تردید اولیه، امیرحسین فردی شهریور ۶۱ به کیهان بچه‌ها رفت و در همانجا ماندگار شد. او در سال‌های آخر عمرش دوباره به حوزه هنری بازگشت و مدیریت مرکز آفرینش‌های ادبی آنجا را بر عهده گرفت.

فردی از سوی وزارت ارشاد به سمت‌هایی نظیر دبیری جشنواره «داستان انقلاب» و داور «کتاب سال جمهوری اسلامی ایران»، نیز منصوب شد و در نهادهایی همچون «شورای ادبیات داستانی نیروی مقاومت بسیج»، «کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان» و «بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس» مسؤولیت داشت.

اما یکی از مطرح‌ترین فعالیت‌های امیرحسین فردی، تأسیس «کتاب سال شهید حبیب غنی‌پور» در سال ۱۳۶۷ با هدف «گسترش تأثیر محدود مسجد به سطح کشور» بود که در زمان حیات این نویسنده، دوازده دوره آن برگزار شد.

در شرایطی که جوایز ادبی خصوصی ایران با محدودیت‌های بسیاری مواجه‌اند، جایزه غنی‌پور، علی‌رغم ظاهری خصوصی‌، که اغلب در مسجد برگزار می‌شد، مورد حمایت دولت قرار گرفت.

دولت نیز این حمایت را نمونه‌ای‌ از حمایت خود از جوایز خصوصی عنوان می‌کرد؛ مثلا دو سال پس از به قدرت رسیدن محمود احمدی‌نژاد، محسن پرویز، معاون وزیر ارشاد گفت: «موضع کلان دولت حمایت از جوایزی است که توسط بخش خصوصی به شکل کارشناسی شده و نه با اهداف سیاسی و نه با اهدافی در خدمت بیگانگان و نظایر اعطا می‌شود.»

پرویز، جایزه غنی‌پور را یکی از جوایز منطبق بر این تعریف دانست و اضافه کرد این جایزه «در دو سال اخیر از ما کمک خواسته است و ما هم کمک کرده‌ایم.»

با این حال، مسؤولان جایزه غنی‌‍پور برای خنثی‌ کردن تأثیر منفی کمک‌های دولتی، بارها اعلام می‌کردند که کمک دولتی را قبول نمی‌کنند.

برای نمونه، دبیر جایزه غنی‌پور در آخرین دور برگزاری آن گفت: «مسائل مالی همیشه آخرین مساله ما بوده و هیچ‌گاه برای کمک به سازمان یا نهاد فرهنگی تکیه نکرده و نمی‌کنیم چرا که به این موضوع اعتقادی نداریم.»

مرد پشت پرده ممیزی کتاب

اما فعالیت اقتصادی مبهم جایزه غنی‌پور، نمادی از ابهام فعالیت‌های بنیانگذارش، یعنی شخص امیرحسین فردی بود.

مهم‌ترین پرسشی که همواره درباره کارهای مختلف امیرحسین فردی، چه در رسانه‌ها و چه در محافل ادبی مطرح می‌شد، میزان مسؤولیت یا دخالت این نویسنده نزدیک به حکومت، در روند ممیزی کتاب بود.

دی‌ماه سال 1385، یعنی یک سال پس از آغاز فعالیت اولین دولت احمدی‌نژاد، امیر حسین فردی به خبرگزاری مهر خبر داد که «رئیس اداره ممیزی کتاب وزارت ارشاد» شده و قرار است «نگاهی معتدل» را در اداره کتاب و ممیزی حاکم کند.

این خبر در شرایطی منتشر شد که پس از پایان دولت اصلاحات در سال ۱۳۸۴، تا آن زمان اداره ممیزی کتاب متولی مشخصی نداشت و نویسندگان و شاعران مستقل ایران بیش از همیشه نگران وضعیت کتاب‌هایشان در دوره جدید بودند.

انتصاب امیرحسین فردی به این سمت را تا حدودی می‌شد پیش‌بینی کرد، زیرا او یکی از همکاران محمدحسین صفار هرندی، وزیر ارشاد وقت، در روزنامه کیهان بود.

پس از بازتاب وسیع این خبر و سکوت تأییدآمیز مسؤولان وزارت ارشاد، امیرحسین فردی به دلایل نامعلومی اظهارات خود را تعدیل و سپس تکذیب کرد.

او ابتدا گفت که اصلا چنین سمتی را نه پیشنهاد گرفته و نه می‌پذیرد. «آنچه قرار شده من در ارشاد انجام دهم، سرپرستی حوزه ادبیات داستانی اداره‌ ممیزی کتاب است.»

و بعد نیز به کلی آن را تکذیب کرد: «من پیش از این اعلام کرده بودم که قرار است همکار‌ی‌ای را با اداره کل کتاب و کتابخوانی در بخش ممیزی آغاز کنم اما اکنون اعلام می‌کنم که چندین ماه است هیچ نوع همکاری را با عزیزان این اداره ندارم.»

اما علی‌رغم این اظهارات، شایعات درباره نقش پررنگ امیرحسین فردی در ممیزی کتاب فروکش نکرد، و گفته می‌شد وزارت ارشاد کتاب‌های رسیده را «گونی گونی» برای بررسی، به دفتر امیرحسین فردی در مؤسسه کیهان می‌فرستد.

همچنین فرودین ۱۳۹۰، شورای عالی انقلاب فرهنگی، در مصوبه‌ای اعلام کرد که امیرحسین فردی یکی از اعضای هیأت نظارت بر کتاب است.

مدافع حکومت و منتقد روشنفکران

«پس از انقلاب رمان قالبی ادبی می‌شود كه در خدمت آرمان‌های این نظام است و سعی بر این است كه لكه‌های چركینی كه بر دامن ادبیات بود پاك شود و ادبیات داستانی با گونه‌ای پاك كه تعارض با قرآن و اعتقادات ما ندارد به جامعه عرضه شود.»

امیر حسین فردی در آثارش مدافع حکومت جمهوری اسلامی، و در اظهارنظرهایش، مخالف روشنفکران به شمار می‌رفت.

رمان «اسماعیل»، مهم‌ترین نوشته فردی، که پس از انتشار با استقبال مقام‌ها و رسانه‌های دولتی ایران مواجه شد، از سوی نویسنده‌اش به «انقلاب اسلامی» تقدیم شد.

استقبال دولت به حدی بود که این کتاب با حمایت‌های دولتی به زبان انگلیسی ترجمه و فردی نیز به نوشتن جلدهای بعدی ترغیب شد.

«پس از انقلاب، سعی بر این است كه لكه‌های چركینی كه بر دامن ادبیات بود پاك شود»

امیرحسین فردی

در جلد اول این رمان، شخصیت اصلی داستان، شخصیتی «انقلابی» دارد و از دست «گرگ‌های ساواک» به دامنه‌های سبلان (زادگاه نویسنده) می‌رود، و در جلد دوم نیز این شخصیت با «گرگ‌های آدم‌خوار آمریکایی» روبه‌رو می‌شود.

امیرحسین فردی درباره این کتاب گفت: «سرتاسر این رمان کشمکشی است میان گرگ‌های آدم‌خوار و کسانی که انقلابی، استقلال‌طلب و ضدآمریکایی هستند.»

رضا امیرخانی، رئیس وقت انجمن قلم ایران، انجمنی شامل نویسندگان نزدیک به حکومت، نیز در مراسم رونمایی از این رمان گفت: «جای نگارش چنین رمانی طی این سال‌ها خالی بود كه امیرحسین فردی با نوشتن «اسماعیل» به خوبی این خلاء را پر كرد.»

فردی چند ماه پیش خبر داده بود که برای نگارش جلد سوم رمان «اسماعیل» در حال مطالعه است و به زودی نوشتن آن را شروع خواهد کرد.

اما امیرحسین فردی پیشتر در کتاب‌هایی مثل «سیاه‌چمن»، به حوادث پیش از انقلاب، از نگاه یک «انقلابی و مذهبی» نیز پرداخته و این آثار، جایگاه او را در مقام یک نویسنده نزد نظام جمهوری اسلامی و به ویژه رهبر آن تثبیت کرده بود.

محسن پرویز پس از مرگ این نویسنده گفته که او جزو «معدود افراد ثابت‌قدمی» بود که «خیلی عمیق و محکم» از ولایت فقیه تبعیت می‌کرد.

همچنین محسن مؤمنی شریف، رییس کنونی حوزه هنری به مناسبت درگذشت امیرحسین فردی گفته است: «آقای فردی به انقلاب اسلامی و آرمان‌های آن تعصب خاصی داشت و در این خصوص حتی با دوستانش هم معامله نکرد.»

خود امیرحسین فردی نیز علاوه بر حمایت‌های علنی از جمهوری اسلامی، درباره آیت‌الله خامنه‌ای گفته بود: «حضرت آقا نه تنها نسبت به مقوله هنر توجه خاصی دارند، بلکه در ادبیات اعم از شعر و داستان صاحب‌نظر هستند و این نعمت بزرگی است که نصیب جامعه ایران شده است.»

اما آن سوی دفاع امیرحسین فردی از جمهوری اسلامی، اظهارنظرهای تند او نسبت به مخالفان و منتقدان نظام قرار داشت، به گونه‌ای که در فرصت‌های گوناگون به مخالفان یا حتی منتقدان درون جمهوری اسلامی حمله می‌کرد.

او در یادداشت شدیدالحنی خطاب به محسن مخملباف، فیلمساز ایرانی، نوشت: «خوب است این را بشنوی كه هنوز هم بوی گند آن كفش‌های پت و پهن كهنه و جوراب‌های پاره‌پوره و كثیفت كه ماه به ماه نمی‌شستی، توی خانه ما مانده است. مثل این كه اصلاً مشرب تو این است كه پشت سر میزبان بروی حرف بزنی و لودگی كنی؛ كاری كه الان داری با ملت ایران می‌كنی و تصویری وارونه از این ملت رشید و نجیب به چپاولگران و آدم‌كشان غربی می‌دهی.»

فردی اعتراضات مردمی پس از انتخابات سال ۱۳۸۸ را «فصل پوست‌اندازی جمهوری اسلامی» توصیف کرد و گفت: «دشمن خواست براندازی کند اما خدا تقدیر دیگری برای‌مان نوشته بود.»

او همچنین درباره کنار گذاشتن میرحسین موسوی، کاندیدای معترض انتخابات پیشین ریاست جمهوری ایران، از فرهنگستان هنر، گفت: «موسوی دیگر وجاهت و لیاقت نشستن بر کرسی ریاست فرهنگستان هنر را نداشت و باید عوض می‌شد.»

با این حال، امیرحسین فردی بیشترین انتقادها را نسبت به نویسندگان و شاعران مستقل ایران مطرح می‌کرد. برای نمونه درباره صادق هدایت، از نویسندگان پیشکسوت ایران گفت: «هدایت كسی است که تلقی و باورش به اعتقادات و باورها و ایمان مذهبی مردم ما خصمانه و دشمنانه است. او توهین و تحقیر می‌كند و طبیعی است كه ملت ما چنین مقوله‌ای را بر نمی‌تابند.»

او همچنین درباره برندگان جایزه نوبل گفت: «گرایش‌های برندگان نوبل ادبیات علیه نهضت‌های دینی جهان است. آن‌ها از انقلاب اسلامی و نهضت‌های اسلامی کینه‌ زیادی دارند.»

امیرحسین فردی، چند ماه قبل از مرگش گفته بود که نسل اول نویسندگان انقلاب «به مرز پیری» رسیده ‌است؛ اما پس از مرگ او تلاش شد همچنان «ادبیات مسجدی» در جمهوری اسلامی تداوم داشته باشد.

این مطلب اولین بار ۶ اردیبهشت ۱۳۹۲ در بی‌بی‌سی فارسی منتشر شده است

بیان دیدگاه